معرفی کتاب آموزهها و آزمودههای آیندهپژوهی
این کتاب، حاصل آموخته ها، برداشت ها و تجربه های برادران و دوستان عزیزم آقایان دکتر عبدالرحیم پدرام و مهدی احمدیان است.
توضیحات زیر برگرفته از سایت موسسه افق آینده پژوهی راهبردی است که به عنوان ناشر درباره این کتاب آورده است. کتاب حاضر در 245 صفحه، دربرگیرنده 2 گفتار (شامل پیشگفتار، 9 فصل و کلام پایانی) است و با شماره گان 500 نسخه منتشر شده است.

عنوان: آموزهها و آزمودههای آیندهپژوهی
مؤلف: دکتر عبدالرحیم پدرام و مهدی احمدیان
ناشر: مؤسسه افق آینده پژوهی راهبردی
نوبت چاپ: اول/ اسفند ماه 1394
بها: 150 هزار ریال
پیشگفتار مؤلفان
مؤلفان کتاب، «پیشگفتار» را با اشاره به این گزاره آغاز کرده اند که «گفته میشود پیش از انقلاب اسلامی هم فعالیتهایی از جنس این رشته در ایران انجام شده است، اما نمیتوان آن را بخش قابل اعتنایی از پیشینه آیندهپژوهی در ایران دانست».
سپس ضمن تأکید بر این نکته که «در سالهای آغازین دهه 1380، جریان ترجمه و آموزش ادبیات آینده پژوهی در ایران قوت گرفت و سبب شد که توجه شماری از نخبگان و فرهیختگان به این حوزه جلب شود»؛ به این امر پرداخته اند که در آن دوره، آینده پژوهی، «پشتوانه دانشگاهی و بازاری نداشت که رونق علمی و کاربردی را تجربه کند».
از نظر مؤلفان، سال 1387«نقطه عطفی در سیر تاریخی آینده پژوهی در ایران» بوده؛ چرا که «رشته آیندهپژوهی برای نخستین بار در سطح کشور و در دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) راهاندازی شد»؛ اما «نخستین تجربههای راهبردی آیندهپژوهی در سطح کشور» در سال 1390 پدیدار شد»؛ زیرا «پاسخدادن آیندهپژوهی به شماری از مسایل کلیدی جمهوری اسلامی ایران در عرصههای سیاسی، امنیتی، فناورانه و اقتصادی، نویدبخش دورهای جدید در حیات این رشته بود».
اکنون حاصل این دوران متفاوت تاریخی آن شده که «امروزه آینده پژوهی توانسته در بسیاری از عرصه های مختلف وارد شده و در فرایندهای تصمیمگیری و سیاست سازی تأثیرگذار باشد؛ هر چند که هنوز با جایگاه شایسته و بایسته خود فاصله ای طولانی در پیش دارد».
مؤلفان کتاب با اشاره به این که «تأسیس رشته، تدریس دانشگاهی، تعریف پایاننامه، پرورش دانشجو، پژوهشهای نظری و کاربردی و اقبال تصمیمسازان به آیندهپژوهی، فرصتهای ارزشمندی برای پیشرفت به شمار آمده که توانستهاند موجی از سرمایههای انسانی را به سوی آیندهپژوهی جذب کنند»؛ اما فراموش نکرده اند که هشدار دهند «اگر این موج خروشان به درستی مدیریت نشود، استعدادِ تبدیل شدن به گرداب را هم دارد؛ گردابی که چشمانداز درخشان آیندهپژوهی و جنبش نرمافزاری جمهوری اسلامی ایران را به چالش میکشد».
مؤلفان در ادامه «پیشگفتار» خود بر کتاب، به وجود «کمبودهای اساسی در منابع موجود دانشگاه ها و مراکز پژوهشی» اشاره دارند و چنین وضعیتی را موجب پیدایی «اعوجاج زبانی و مفهومی در آموزش و پژوهش» به دلیل «ادبیات متکثر و مکاتب متنوع منابع» می دانند. از نظر آنان، مشکلات اصلی در این زمینه آن است که «کتابهای ترجمهشده فراوان هستند، اما از وحدت ادبی و همگنی معنایی برخوردار نیستند. مقالات و گزارش ها دچار پراکندگی بیش تری هستند که مانع از کاربرد حرفهای آنها است. بعضی منابع تألیفی، ترجیح دادهاند به جای ورود به جزئیات، مفاهیم کلی را بیان کنند و برخی دیگر که وارد جزئیات شدهاند، نکات پراکنده را از منابع مختلف گردآوری کرده اند. منابع دیگری هم که از بُعد نظری خوشساخت هستند، نتوانستهاند نمونههایی از ظرایف اجرایی و بهویژه تجربههای بومی را به مخاطب ارائه کنند».
بنابر این، حاصل چنین مشکلات و نقصان هایی آن می شود که «اکنون آیندهپژوهی از کمبود منابع و به ویژه منابع بومی رنج میبرد؛ تصمیمسازان نهادهای دولتی و خصوصی محکی برای ارزشگذاری روی پیشنهادهای پژوهشی و برونداد آنها ندارند؛ نهادهای تازهوارد به آیندهپژوهی – بهویژه در حوزههای فرهنگی و اقتصادی – تصویر ذهنی روشنی از کار آیندهپژوهی ندارند و منتقدان این رشته به شناخت مناسبی از آن نمیرسند که بتوانند نقد هدفمند و سازندهای ارایه کنند».
مؤلفان کتاب با این مقدمه به این نتیجه رسیده اند که «در این شرایط، نگارش کتابها و تولید منابع علمی که نیازهای نظری و کاربردی را در دو حوزه آموزش و پژوهش آیندهپژوهی برآورده کنند، ضروری است». با چنین رویکردی، مؤلفان، آرمانی برای نگارش و انتشار این کتاب داشته اند: این که «بازنگری و نوآوری، جای بازگویی و گردآوری دانستههای رایج را بگیرد».
اما نکته متفاوت درباره محتوای این کتاب آن است که به «سقف اعتبارِ مادی و معنوی آثار همرده محدود نشده» و با تکیه بر «تجربه های اجرایی»، «ناگفتهها و ایدههای نو» را دربرمی گیرد؛ تا از این رهگذر، «هدفی مهمتر، یعنی پاسخ به نیاز آموزشی و پژوهشی آیندهپژوهی به صورت بومی را محقق سازد».
مؤلفان تأکید دارند که «محتوای کتاب گلچینی از سالها مطالعه، تدریس، بحث کارشناسی، تجربه حل مسئله و نگارش متون تخصصی آیندهپژوهی است»؛ اما به این نکته نیز اشاره دارند که «منحصر دانستن این محتوا به مؤلفان کتاب باور درستی نیست؛ زیرا دستکم پرسشها، انتقادها و پیشنهادهای دهها هزار مخاطبِ تدریس و پژوهش در قوام و پختگی کار نقش داشته است».
بخش های کتاب
گفته شد که کتاب در قالب دو گفتار (دربرگیرنده یک پیشگفتار، 9 فصل و کلام پایانی) تنظیم و تدوین شده است:
* گفتار یکم با عنوان «مبانی نظری آیندهپژوهی»، در اصل، «چکیدهای از مبانی نظریِ رشته» است. به زعم مؤلفان، «در بیان مبانی نظری، نگاه تحلیلی و خلاقانه حاکم بوده و ملزومات بنیاننهادن مکتبی نو در آیندهپژوهی نیز بحث شده است. با توجه به این که استعداد و نیاز به بومیگرایی در جامعه آیندهپژوهی کشور وجود دارد، چنین نگاه ساختارشکنانهای پسندیده پنداشته شد.».
این گفتار، دربرگیرنده دو فصل ذیل است:
* چیستی آینده پژوهی (که دو بخش «تعریف آینده پژوهی» و «ویژگی های آینده پژوهی» را دربرمی گیرد).
* امکانپذیری و چگونگی تحقق آیندهپژوهی اسلامی (دربرگیرنده دو بخش با عناوین «مقصود از آینده پژوهی اسلامی» و «چگونگی شکلگیری آیندهپژوهی اسلامی»).
* گفتار دوم کتاب، «آیندهپژوهی در اجرا» نام دارد و 7 فصل از کتاب را شامل می شود.
به زعم مؤلفان، این گفتار، «گوشهای از ظرایف اجرایی آیندهپژوهی را بیان میکند و حجم بیشتر و نکات کاربردی مهمتری را در خود جای داده است». در گفتار دوم پس از بیان «بعضی ملاحظات اجرایی و چارچوب ساماندهی آیندهپژوهی در سازمان، روشهای پرکاربرد و تأثیرگذار آیندهپژوهی» معرفی شدهاند.
مؤلفان کتاب، برای معرفی هر روش، «مفاهیم اصلی آن، گامهای اجرا، نکاتی که بهطور عمده حاصل پرسش و پاسخ درباره روش هستند و یک تجربه اجراییِ الهامبخش» را ارائه کرده اند؛ البته با ذکر این نکته که «با توجه به بعضی محدودیتهای نگارشی و محتوایی نمیتوان انتظار داشت که تجربههای اجرایی بهطور کامل ارائه شوند، اما شاکله اصلی کارها حفظ شده است»؛ اما نکته متمایز کننده مثال های ارائه شده ی مربوط به روش ها، آن است که شمار زیادی از این مثال ها، مثالهای کوچک مربوطه به روشها، «برگرفته از مسائل واقعی هستند».
عناوین فصل های 7 گانه این گفتار به شرح ذیل قابل ذکر است:
* جایگاه آیندهپژوهی در سازمان (با بخش های «سامانه آیندهپژوهی»، «روششناسی آیندهپژوهی»، «توالی روشها در فرایندهای آیندهپژوهی» و «مدل مثلث وارونه برای معرفی عملیاتی فرایند آیندهپژوهی»).
* چگونگی راهبری آیندهپژوهی در سازمان (با بخش های «اصلاح نگرش مخاطبان نسبت به کار آیندهپژوهی»، «مدیریت منابع انسانی و پشتیبانی از پژوهش» و «تعامل سازنده با تصمیمسازان و ذینفعان کلیدی»).
* دیدبانی (با بخش های «الگوی طراحی و استقرار سامانه دیدبانی»، «قالبهای پیشنهادی برای خروجیهای سامانه دیدبانی»، «نکات تکمیلی دیدبانی» و «نمونهای از سند سامانه دیدبانی محصول صنعتی»).
* روندپژوهی (با بخش های «گامهای روندپژوهی»، «الگوی گزارش روندها»، «نکات تکمیلی روندپژوهی» و «تجربه اجرایی: روندهای مسئله اعتیاد»).
* اولویتگذاری پابرجا (با بخش های «روش فناوریهای کلیدی»، «خاستگاه روش اولویتگذاری پابرجا»، «گامهای اولویتگذاری پابرجا»، «نکات تکمیلی اولویت گذاری پابرجا» و «تجربه اجرایی: سبد سامانه های ضدبالگرد»).
* سناریونویسی (با بخش های «روش شناسایی موضوعهای سناریونویسی در سازمان»، «رویکردهای شکلدهی به فضای سناریوها»، «گامهای سناریونویسی»، «بخش های یک سناریو»، «نکات تکمیلی روش سناریو» و «تجربه اجرایی: سناریوهای بحران سوریه»).
* رهنگاشت (با بخش های «قالبهای ارائه رهنگاشت»، «گام های ره نگاری» و «تجربه اجرایی: رهنگاشت مقابله با اعتیاد و مواد اعتیادآور»).
کلام پایانی مؤلفان
مؤلفان کتاب در این بخش، با اشاره به پیشرفت های دانش آینده پژوهی و اثبات اهمیت آن در حوزه های گوناگون، بر ضرورت و جایگاه ویژه آن در حوزه های مختلف تأکید کرده اند؛ اما به نکته ای مهم- «آیندهپژوهیِ آیندهپژوهی»- نیز اشاره داشته اند.
به زعم آنان، اگرچه «آیندهپژوهی در ایران از منظر بومیگرایی و کاربردیسازی رشد قابل توجهی داشته است و حتی میتوان ادعا کرد که آیندهپژوهی در کشور ما صاحب سبک است»؛ اما باید توجه داشت که «آیندهپژوهی رایج با وجود موفقیتهای درخشان خود، با چالشهایی هم روبهرو است که اگر به آنها توجه نداشته باشیم، روند توسعه آیندهپژوهی معکوس شده و به سوی شکست گام خواهد برداشت».
در پایان کتاب، مؤلفان با ابراز این امیدواری که «این کتاب در کمترین تأثیر، گامی هر چند کوچک اما مؤثر در مسیر حرکت هماهنگ و منسجم جامعه آیندهپژوهی به سوی رشد و بالندگی باشد»؛ تأکید دارند: «توسعه آیندهپژوهی در کشور هدف نیست؛ بلکه وسیلهای است برای پشتیبانی مطلوب از فرایندهای تصمیمگیری و سیاستگذاری کشور در حوزههای مختلف که چشمانداز آیندهپژوهان به شمار میآید. این مهم نیازمند تأمین زیرساختها و الزاماتی نیز هست. برای نمونه میتوان به نظام ملی تصمیمگیری اشاره کرد که فضایی اطمینانبخش و مشارکتی برای برنامهریزی، سیاستگذاری پابرجا و پایدار در کشور ایجاد میکند».